دروی منتقدان با داس افراط!؟
روزهای رای اعتماد مجلس به وزرای پیشنهادی اولین آزمون جدی دولت یازدهم و طیف پیروز انتخابات در مواجهه با مخالفان خود بود. مخالفت برخی از نمایندگان با کلیت کابینه و برخی از وزرا، بنا بر قانون مجلس و قواعد دموکراسی قابل پیشبینی بود. اما برخوردهای این ایام یک جریان سیاسی با مخالفان نشان داد که پیشبینی دکتر حدادعادل درست از آب در آمده است که «گروهی در مجلس و بیرون از مجلس سعی دارند 49 و هفت دهم درصد از مردم را که به دکتر روحانی رای ندادهاند افراطی جلوه دهند».
برخی از تیترهای رسانههای این جریان در این ایام این گونه است:
تندروها همصدایی نیافتند (روزنامه شرق 22 مرداد)
ترکان: تندروهای مجلس ماهیت خور را نشان دادند (روزنامه بهار 22 مرداد)
اعتدال زیر تیغ اتهام (اعتماد 22 مرداد)
هیاهوی تندروها و قاطعیت میانهروها (اعتماد 23 مرداد)،
از این گونه مطالب و با این مضامین از سوی افراد حامی این جریان، در سایتها و روزنامهها، بسیار منتشر شد تا شاید نشان از این امر داشته باشد که انتقاد و مخالفت با دولت جدید هزینه سنگینی برای منتقدان و مخالفان خواهد داشت و آنها را جرگه افراطیون پیوند میزند!
در این میان یادداشت آقای ترکان در روزنامه شرق هم به نوع خود جالب توجه است که تلویحا از مردم خواست مذاکرات مجلس را ببینند و به هر نمایندهای که مخالف نظر آقای ترکان میاندیشد، در دوره بعد به او رای ندهند! ایشان نوشته است: «برای محاسبه میزان نزدیکی نظرات نمایندگان با مردمی که به آنها رای دادهاند. فکر خوبی است اگر از مردم عزیز کشورمان خواسته شود که فرمایشات نمایندگانشان را به دقت گوش کنند. اگر این حرفها، حرف دلشان بود در دور بعدی هم دوباره به آنها رای میدهند. اما اگر نظرات و حرفهای برخی نمایندگان، حرف دل مردمی نیست که به آنها رای دادهاند در دور بعد، در رای دادنشان تجدیدنظر کنند. حق این است که نمایندگان محترم مردم در مجلس شورای اسلامی با وجدان بیدار و ظرفیتهای علمی و تجربی خودشان در مسیر عدالت و خواست مردم نظر داده و رای بدهند.» لب کلام آقای ترکان این است که افراد و نمایندگان باید با دولت برخاسته از رای مردم هم نظر باشند. البته اگر این سخن به معنای حمایت از دولت و پذیرش قواعد دموکراسی باشد، سخن شایستهای است اما هنگامی که با عملکرد و سابقه این ضمیمه چنین سخنی میشود معنای دیگری میدهد!
اما در این باره نکاتی وجود دارد:
اول- تعریف مفهوم اعتدال یکی از خواستهای بر حق جامعه از رییس جمهور محترم است. یقینا کسی با اعتدال مخالف و موافق افراط نیست اما باید مشخص حدود و ثغور اعتدال مورد نظر ایشان کجاست و اگر از خروج کدامین مرزها سبب افراط میشود؟ این مساله مهمی است که اگر درست تبیین نشود، همان بلایی که سر لفظ زیبای اصلاحات افتاد بر سر واژه مطنطن اعتدال نیز خواهد آمد و ممکن است روزی دچار «اعتدال امریکایی» شویم و بسیاری از ارزشها را با نام افراط نادیده بگیریم. در صورت ابهام مفهوم اعتدال، هیچ کس نمیپذیرد افراط کرده است و همه به هم انگ افراطی میزنند!
در همین رابطه شایسته است در تعریف اعتدال و افراط به نظرات و فرمایشات امام خامنهای توجه ویژه شود. ایشان تاکید دارند: «عقلانیت باید بر تمام ارکان این نظام از بالا تا پائین حاکم باشد؛ اما عقلانیت به معناى تسلیم نیست؛ عقلانیت به معناى هزیمت نیست؛ عقلانیت براى پیش رفتن و در جهت یافتن راههایی براى هرچه موفقتر شدن در رسیدن به این آرمانهاست. بعضیها با نام عقلانیت، با نام اعتدال، با نام پرهیز از جنجال و دردسر بینالمللى، مىخواهند از مبانى انقلاب و اصول انقلاب کم بگذارند! این نمىشود؛ این نمىشود. این نشانه بىصبری و نشانه خسته شدن است. گاهى این خسته شدن را -که خودشان خسته شدهاند- به مردم نسبت مىدهند: مردم خسته شدهاند! نه، نخیر. مردم آن وقتىکه احساس کنند مسئولین کشور با سربلندى مسلمانى و عبودیت خودشان را اعلام مىکنند، خوشوقت مىشوند؛ خوشحال مىشوند. این مردم، مسلمانند. (دیدار رؤساى سه قوه و مسئولان و مدیران بخشهاى مختلف نظام 19/06/1387) از سوی دیگر ایشان استقامت بر اصول را امری ضروری میدانند گرچه برخی آن را افراط تلقی کنند: «افراطىگرى ملت ایران، این است که مىگوید: «ملت ایران، یک ملت بزرگ، یک ملت کهن، یک ملت داراى فرهنگ قدیمى و یک ملت داراى سابقهى درخشان تاریخى است. ملتى است که مردان و زنان و مادران و همسرانش، در مشکلات دنیا نشان دادهاند که مانند پولاد آبدیدهاند. این ملت حاضر نیست قیمومیّت امریکا و دولتهاى استکبارى را بر خودش قبول کند.» (بیانات در صحن «آستان قدس رضوى 01/ 01/ 1373)
در جایی دیگر ایشان ضمن آنکه به جوانان انقلابی توصیه میکند به گونه ای رفتار کنند که دچار افراط نشوند از سوی دیگر تاکید دارند: «البته این را هم به همه توصیه کنیم که نیروهاى انقلابى را متهم به افراطىگرى نکنند؛ بعضى هم اینجورى دوست میدارند. عنصر انقلابى، جوان انقلابى، طلبهى انقلابى، فاضل انقلابى، مدرس انقلابى در هر سطحى از سطوح را متهم کنند به افراطىگرى؛ نه، این هم انحرافى است که به دست دشمن انجام میگیرد؛ واضح است. پس نه از آن طرف، نه از این طرف» (بیانات در دیدار طلاب، فضلا و اساتید حوزه علمیه قم 29/ 07/ 1389). لذا به نظر می رسد اولین اصل در اعتدال همان سخنی است که ایشان در مراسم تنفیذ رییس جمهوری نیز بیان کردند
جا دارد رییس جمهور محترم به زودی به تبیین این شعار زیبای خود بپردازد تا از این طرف عده ای سازش و تسلیم و تسامح در ارزشها و ... را اعتدال معنا نکنند و هر کس مخالفشان بود را افراطی بنامند! امری که متاسفانه تا حدودی قابل مشاهده است.
دوم- دکتر حسن روحانی در زمان تبلیغات ریاست جمهوری تاکید داشت با یک جناح نمیشود کشور را اداره کرد و چند صدایی و تحمل منتقد را یکی ار اصول دولت تدبیر و امید میدانست. آیا اینها فقط یک شعار برای بازگشت به قدرت بود یا اینکه اعتقاد واقعی ایشان است؟ اگر چنین است باید نسبت سخنان طرفداران ایشان با این شعار مشخص شود. به خصوص سخن شخصی مانند آقای ترکان که از مشاوران ارشد ایشان است. آیا پس از هر انتخابات همه نهادها و افراد باید برای تشکیل یک نجاح به نفع رییس جمهور تلاش کنند؟
آیا 32 میلیون نفری که به هر دلیلی به آقای روحانی رای ندادند باید به خاطر 18 میلیون رای -که ممکن بود به مرحله دوم بکشد- نظرشان را به آقای روحانی نزدیک کنند؟ یعنی بعد از آنکه ایشان رای آورد مجلس و سایر نهادها و مردم باید نظراتشان با ایشان هماهنگ کنند و اگر نکنند افراطی محسوب میشوند؟
آیا قرار است با نام زیبای اعتدال هر منتقد را نامعتدل و افراطی معرفی کنیم و هر افراطی سابقه دار را چون همسو با رییس جمهور است معتدل؟ چگونه است برخی از همفکران، یاران و ژنرالهای آفای روحانی در سالهای اخیر شدیدترین انتقادها و حتی توهینها و اهانتها را به رییس جمهور و دولت سابق بیان کرده اند و حتی در یک مورد مصاحبه لغو شده رییس جمهور سابق را نیز نقد کردند و همچناناین اهانتها در مورادی هم ادامه دارد؟ آیا رییس جمهور قبلی از رای اکثریت مردم برخوردار نبود؟ آیا آن زمان نیاز نبود برخی افراد خود را با رای مردم همسو کنند؟
مگر همین مجلس به خاطر نظرات یک فرد در دولت دو بار سوال از رییس جمهور را کلید نزد؟ مگر همین مجلس در ماجرای وزارت ورزش فردی را که تخصص و سابقه ورزشی داشت، به خاطر نزدیکی به یک تفکر در دولت وقت رای عدم اعتماد نداد؟ آیا طرح ماجرای مکتب ایرانی کشور را به لبه پرتگاه کشاند یا فتنه سال 88؟ حال چطور شده اگر در همین مجلس حرف از فتنه و حمایت از سران فتنه مورد سوال قرار گیرد به افراطیگری تعبیر میشود؟ آیا همین مجلس وزیر کار دولت قبل را به خاطر حمایت از یک فرد به آن شکل عجیب و غریب استیضاح نکرد؟ بر مبنای نظر برخی آیا باید این اقدامات مجلس را افراط تلقی نماییم؟ اگر اینها را مصداق افراط بدانیم باید بگوییم امروز افراطیون مجلس موافق رییس جمهور جدید هستند چرا که همینها بودند که بر رییس جمهور قبلی تاختند و خودشان را با نظر رییس جمهور سابق هماهنگ نمیکردند!!
چطور اقدامات مجلس در برابر دولت قبلی به انجام وظیفه قانونی مجلس و دفاع از حق ملت نامیده میشود اما امروز مخالفت یک نماینده با دولت افراطیگری؟
مگر آنکه هماهنگی با رای مردم را یک قاعده کلی ندانیم و هماهنگی با یک طیف خاص مد نظر باشد! چناچه پس از انتخابات امسال عده ای انتخابات ایران را دموکرات ترین انتخابات دانستند اما همین افراد در سال 88 فرمان اردوکشی خیابانی را دادند!
آیا آزادی بیان آقای روحانی به این معناست؟ به نظر همانگونه که ایشان در دوران تبلیغات گفته بودند قرار است راه آقایان هاشمی و خاتمی را ادامه دهند و آزادی بیان را محدود به یک عده خاص کنند و بقیه را با داس خشکه مقدسی، تحجر، افراط و ... از صحنه خارج کنند!
کلمات کلیدی :
» نظر